علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
نه اشتباه نکنید منظورم دزدیدن ساعتهای مچی و دیواری گران قیمت و ارزان قیمت نیست بلکه منظور دزدیدن اوقات است در مراکز اداری و سازمانی، آموزشی، تفریحی و.... کارکنان قبل از ساعت کاری خودشان را به دو به محل کار می رسانند و همین که کارت ساعت کارشان را زدند آن وقت حرکات اسلموشنی می شود و آرام و بی خیال شروع به سلام و علیک کردن با سایر کارکنان می شوند تا بعد از دقایقی به میز کار برسند آن وقت است که بعد از حال و احوالپرسی با بغل دستی و افراد اتاق اتفاقات روز قبل و دیشب و مهمانی و جشن را تعریف می کنند و بعد نوبت خوردن صبحانه می شود و بعد از آن وسایل کار را روی میز می گذارند و به این اتاق و آن اتاق برای جویا شدن ماجراهای دیگران سرک می کشند تا وقت خوردن چایی و بیسکویت ساعت قبل از غذا شان می شود. با همدیگر می گویند و می خندند حالا یک ارباب رجوع بیچاره از راه می رسد و مثل برج زهر مار با آنها برخورد می کنند وشروع می کنند با تلفن با عمه و خاله و دایی و زن دایی و هفت نسل این طرفتر و آنطرفتر در باره موضوعات مختلف صحبت کردن و بعد در را تا یک ساعت و نیم بابت خوردن غذا و خواندن نماز از نیم ساعت قبل از وقت و نیم ساعت هم بعد از آن می بندند و وقتی هم که برگشتند در حال خلال کردن دندانشان هستند تا این که بالاخره لطف کرده و در را به روی ارباب رجوع باز می کنند و تا آنها وارد اتاق شوند و صف طولانی تشکیل دهندو سرو صدا راه بیندازندآنها را مثل توپ به این اتاق و آن اتاق این طبقه و آن طبقه ارجاع می دهند تا این که کم کم شروع به جمع کردن وسایلشان می کنند و می گویند ساعت کاری تمام شدبروید فردا بیایید و از محل کار بیرون می روند در حالی که ارباب رجوع دنبالشان می دوند تا جوابی بگیرند. تازه سر برج که میشه با اعتراض میگویند :این ماه فقط 300 ساعت برای ما اضافه کاری رد کردند. یا توی مراکز تفریحی مثل استخرها پول دو ساعت را می گیرند و بعد یک ساعت و نیم حساب می کنند و تازه یک ربع هم جلوتر ملت را از استخر بیرون می کنند . یا مراکز آموزشی معلم سعی می کند چند دقیقه دیرتر برود و همین طور دانش آموز دلش می خواهد دیرتر به کلاس برود و حا ضرند ساعتها با همکاران و همکلاسیها بشینند و حرف بزنند و برای سر کلاس رفتن باید هلشان داد. در تدریس خصوصی پول دوساعت را می گیرند و یک ساعت و نیم تدریس می کنند. در دانشگاهها و مدارس کلاسها دو ساعته است ولی یک ساعت و نیم محاسبه می کنند. هواپیماها و اتوبوسها و سرویسهای حمل ونقل که از چند دقیقه تا چند ساعت تاخیر برایشان خیلی عادی است . رئیس روسا که در شان خود نمی دانند که سر موعد مقرر در محل کار و جایی حضور یابند کلاس کارشان پایین می آید. در جشنها و مهمانی ها و در مهمانی های خانوادگی هم بعضیها فکر می کنند هرچقدر دیرتر بروند های کلاس ترند. در بعضی از مراسم بعضیها فکر می کنند اگر دیرتر بروند بیشتر توی چشم هستند و.... خلاصه این که تو خود بخوان حدیث این مجمل. در سایر کشورها مردم برای چند دقیقه دیرتر رسیدن و کم کاری کردن شغلشان را از دست می دهند و درایران همه چیزبر عکس است. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |